خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

یک مهندس برق که عاشق برق و دربا و سرمایه گذاریه

۰۱
فروردين

سال 92 الحمدلله بهترین سال عمرم بود ابتدایش که مشرف شدم مکه و اواسطش عروسی دختر خاله و اواخرش شاهکار بود حاج حسین دعوت کرد رفتیم راهیان نور و طلاییه و عروسی اون یکی دختر خاله گرچه این دو سه روز پایانی یه پارازیتی اومد و موجب شد که افراد اطرافم رو بهتر بشناسم ولی در کل سال بسیار خوبی بود امیدوار سال جدید هم سال خوبی باشه