خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

یک مهندس برق که عاشق برق و دربا و سرمایه گذاریه

۱۵
شهریور

سه شنبه رفتیم قاسم آباد سفلی و از شهر های نور - نوشهر - چالوس - رامسر و تنکابن رد شدیم هرچند که خواستیم سوار تلکابین رامسر هم بشیم ولی یک ساعت طول میکشید خلاصه رفتیم قاسم آباد خونه دوست بابام تا زمینی رو که برامون پیدا کرده بود ببینیم بعد رفتیم یه سر به باباش که مریض بود زدیم و ساعت حدود 6 برگشتیم محمود آباد تا دیگه وسایلامونو آماده کنیم و فردا بریم. فرداش بعد از ناهار از زائر سرای محمود آباد زدیم بیرون ورفتیم بابل خونه یکی دیگه از دوستای بابام شب رو اونجا خوابیدیم و ساعت 10 , 11 صبح حرکت کردیم.
- امروز پنج شنبه الان ساعت تقریبا 3 نزدیک آذر شهریم پارک جنگلی قرق میخوایم ناهار بخوریم و شاید کمی هم استراحت و بعد حرکت به سمت آذر شهر و بجنورد و قوچان و مشهد.
-ساعت 5.15 حرکت میکنیم.
- ساعت 10 میرسیم بجنورد تو یه پارک چادر میزنیم و شام میخوریم و صبح ساعت 8 حرکت میکنیم.
-امروز جمعه ساعت 11.30 السّلام علیک یا علی بن موسی الرّضا(ع)