خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

یک مهندس برق که عاشق برق و دربا و سرمایه گذاریه

شروع

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ب.ظ

بالاخره باید یه تلنگری به انسان وارد بشه که بفهمه دنیا مثل زندانی ست که پس از رسیدن به لقاءالله از این زندان آزاد میشه . یکی از این تلنگر ها حجّ . واااااااای میگن وقتی برای اولین بار کعبه رو میبینید هر دعایی کنید مستجاب میشه ما هم دانشجویی رفته بودیم وقتی به اون حیاط اصلیه می رسم یه حالی میشم دنبال کعبه میگردم و پیدا میکنم قبله عالم را . چند دقیقه ای می ایستیم و من با چشمانی گریان ظهور امام زمان (عج) رو طلب می کنم و بعد کمی جلوتر میرویم و چند دقیقه ای هم مینشینیم  و با خدای خود راز و نیاز میکنیم و کماکان اشکانم جاریست خلاصه بلند میشویم و اعمال را به جا می آریم .
این ها رو گفتم که هم اولین پستم رو با خدا شروع کنم و هم به خودم تلنگر بزنم.

---------------------------------------
این پست با اشک نوشته شد.


makke
  • محمد

نظرات  (۱)

سلام آقا محمد وب جدیدتون مبارک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی