خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

خاطرات یک مهندس

*پرواز تا بی نهایت*

یک مهندس برق که عاشق برق و دربا و سرمایه گذاریه

۰۳
اسفند

از روزی که فهمیدم ضریح امام حسین(ع) از اهواز عبور میکنه خدا خدا میکردم که روزی باشه

که اهواز باشم کلاس های دانشگاهیم(آزاد دزفول) از چهارشنبه بود تا یکشنبه جمعه هفدهم

آذر امتحان داشتم ضریح پنج شنبه اومده بود اهواز و یکشنبه صبح رفت منم ظهر یکشنبه

رسیدم اهواز وقتی دیدم ضریح رفته به خودم گفتم فردا میرم آبادان ضریح روببینم فرداهم که از

خواب پا شدم دیدم باد و بارون و طوفان ِ اولش گفتم بیا دیگه امام حسین هم نطلبیدت بعد

گفتم حتمن حکمت داره تا اینکه فکر کنم دهم دی بود نتایج قرعه کشی عمره دانشجویی اعلام

شد دیدم به اسمم در نیومده گفتم بفرما خدا هم نطلبیدت.